تو همون حس غريبي كه هميشه با مني
تو بهونه ي دل من واسه زنده موندني
تو يه روياي بزرگي تو دل پر از غمم
تو كجايي كه ببيني اين دل غم پرورم
به خدا دست خودم نيست ديگه حتي نميتونم
قصه ي عشقو براي دلاي عاشق بخونم
اخه دنبال صداتم تا همش باهاش بمونم
شعر عشق ادما رو با صداي تو بخونم
اول و اخر رويام ذكر و فكر تو نشسته
تو خودت بگو عزيزم دل من چرا شكسته
اهاي عزيز به من بگو شعر دلم رو دوست داري
يا اينكه با ترانه هات مرهم رو اين دل ميزاري؟
تو رو خدا ردم نكن نگو كه ناشناسي تو
اگه دلم يه وقت شكست به خدا تقصير كاري تو
اگه يه وقتي تونياي من با دلم چي كار كنم
واسه ي كي من بميرم يا با كي درد دل كنم
بيا ترانه ساز ميشم تا به دلم اميد بدي
با اون صداي خوشگلت ترانه امو صفا بدي
بيا واست دعا كنم تا كه تو هم دعام كني
پيش خداي عاشقا از دل من يادي كني
اهاي خدا تنهاش نذار به خدا خيلي غريبه
اخه تموم غمشو از نگاه تو ميبينه
توي ترانه هاش ميگه:خدا منو دوست نداره
اخه جلوي راه من درخت سيب رو ميكاره
حرفي ديگه من ندارم فقط فراموشش نكن
با رحمتت تو اي خدا دل اونو عاشق بكن
دوستم